شوریده و شیدا شده ام در این شب تاریک که در تمام کوچه هایش روشنایی مهتاب مست و خرامان قدم میزند...
سوی این دل سوی ان دل سوی دل من سوی دل طُ...
باورش دارم...
نگاهش...
اخ نگاهش دیوانه میکند روح مرا...
خون در رگ هایم فریاد میزند انگاه که نگاهش میکنم...
من همان پسری هستم که دو خورشید دارد دو جهان دو مهتاب دو عالم...
من همه این ها را در دو چشمانت دارم و این تمام دارایی من است...
ساعت》۰۰:۵۹
- پنجشنبه ۳ اسفند ۹۶